امسال اولین باره که تو روز زن علاوه بر زن بودن مادر هم هستم ولی پسملی جونم بدجوری مامانو ترسوندی . امروز سرکار خیلی خیلی مشغول بودم وقتی اومدم خونه تازه فهمیدم که جیگر مامان از صبح اصلا تکون نخورده یا اگر هم خورده من متوجه نشدم یه بستنی خوردم و سریع به پهلو دراز کشیدم هر چقدر هم صبر کردم از تکون شما خبری نبود که نبود . آخه دکتر گفته بود اگه حس کردم که حرکاتت کم شده یه چیز شیرین بخورم و به پهلو دراز بکشم تو نیم ساعت الا یک ساعت باید تکوناتو حس کنم . یک ساعت تمام داشتم گریه می کردم و بهت التماس می کردم که تکون بخوری ولی انگار نه انگار آخر سر از بس گریه کردم خوابم برد اما وقتی بیدار شدم آخر شب بدجور تلافی کردی و انقدر محکم تکون می خوردی که یهو می ترسیدم حتی نصفه شب هم از ضرباتت از خواب می پریدم .
وروجک مامان بدجور ترسوندیم حالمو تو روز مادر اساسی گرفتی فقط ببینمت من می دونم با تو .
نظرات شما عزیزان:
|